اَسَد‌ بن‌ عُبَيد هَدْلى

از دانشنامه‌ی اسلامی


اَسَد‌ بن‌ عُبَید هَدْلى

یهودى مسلمان‌ شده.

از زندگانى او اطلاع چندانى در دست نیست جز آن كه او و پسرعموهایش اسید (اسد) و ثعلبه، فرزندان سعیه همگى از یهودیان بنى‌هدل (هذیل) بودند و بنى‌هدل در شجره نسب خود با بنى‌قریظه و بنى‌نضیر به نیاى واحدى مى‌رسند.

این سه با بنى‌قریظه مى‌زیستند، به همین دلیل برخى آن‌ها را به خطا از بنى‌قریظه دانسته‌اند. بنا ‌به نقلى یكى از بزرگان یهود به نام ابن‌‌هیبان كه براى ادراك محضر پیامبر صلى الله علیه و آله سختى معیشت در یثرب را به آسایش در شام ترجیح داده بود، هنگام مرگ خود آنان را از ظهور پیامبر موعود آگاه ساخت و گوشزد كرد كه مبادا دیگران در ایمان به او بر شما سبقت گیرند.

این سه نفر در شب آن ‌روزى كه بنى‌قریظه به حكم سعد ‌بن ‌معاذ تسلیم گردیدند، سخنان ابن‌هیّبان را به بنى‌قریظه یادآور شدند و از آنان خواستند تا به پیامبر ایمان بیاورند. سپس خود ایمان آورده در همان شب به پیامبر پیوستند؛ بدین ‌گونه نه تنها جان خود و خانواده خویش را حفظ كردند بلكه دارایى آنها نیز باز گردانده شد.

احبار یهود گفتند: اینان از فرومایگان یهودند كه آیین پدران خود را رها ‌كردند. آیات 113‌ـ‌114 سوره آل ‌عمران/3 در رد سخنان ایشان نازل شد: «لَيْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللّهِ آنَاء اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ × ...مِنَ الصَّالِحِينَ» و خداوند این ‌گونه آن‌ها را از صالحان شمرد و غیرقابل مقایسه با بنى‌قریظه معرفى كرد. بنا به روایتى، اسید و ثعلبه، فرزندان سعیه در زمان حیات پیامبر از دنیا ‌رفتند.

پانویس

  1. الطبقات، ج 8، ص 247؛ السیرة‌النبویه، ج 3، ص 238؛ اسدالغابه، ج‌ 1، ص‌ 202، 237، 468.
  2. اسدالغابه، ج‌ 1، ص‌ 202؛ الاصابه، ج‌ 1، ص‌ 206.
  3. جامع‌البیان، مج 11، ج‌ 20، ص 183.
  4. الطبقات، ج 8، ص 247؛ السیرة‌النبویه، ج 3، ص 238؛ اسدالغابه، ج‌ 1، ص‌ 202، 237، 468.
  5. المغازى، ج‌ 2، ص‌ 503؛ الطبقات، ج‌ 1، ص‌ 127.
  6. اسدالغابه، ج‌ 1، ص‌ 237؛ الاصابه، ج‌ 1، ص‌ 207.
  7. الطبقات، ج 1، ص 127؛ دلائل‌النبوه، ج‌ 4، ص‌ 31.
  8. اسدالغابه، ج‌ 1، ص‌ 237؛ الوافى بالوفیات، ج‌ 9، ص‌ 154.
  9. دلائل النبوه، ج‌ 4، ص‌ 32.
  10. جامع‌البیان، مج 3، ج‌ 4، ص‌ 71؛ اسباب النزول، ص‌ 102؛ تفسیر قرطبى، ج‌ 4، ص‌ 113.
  11. اسدالغابه، ج‌ 1، ص‌ 237، 468.

منابع

سید محمود سامانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 194-195.